جدول جو
جدول جو

معنی ناصرالدین عمر - جستجوی لغت در جدول جو

ناصرالدین عمر
(صِ رُدْ دی عُ مَ)
رئیس ناصرالدین عمر، ناصرالدین کلوعمر. وی کلانتر محلۀ موردستان و بزرگ کلانتران شیراز بود به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق، و چون شیخ ابواسحاق قصد جانش کرد وی با امیر مبارزالدین محمد طرح دوستی ریخت و او را به سال 754 از راه دروازۀ بیضا به شیراز وارد کرد. رجوع به تاریخ عصر حافظ ص 103 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ نِ عُ مَ)
ابن محمد شریف عمری مکنی به ابوالفتح و ملقب به ناصرالدین در نیشابور و مرو علم آموخت و تألیفات بسیار پرداخت و در ذی قعده 444 هجری قمری 1053/ میلادی درگذشت. (معجم المؤلفین از طبقات الشافعیه 49)
لغت نامه دهخدا
(صِ رُدْ دی)
عمر بن بدرالدین مسعود، پادشاه لرستان است. حمداﷲمستوفی آرد: ’بعد از او (بدرالدین مسعود) در ملکی پسرانش جلال الدین بدر و ناصرالدین عمر با تاج الدین شاه پسر حسام الدین خلیل تنازع کردند و به اردوی ابقاخان رفتند به حکم یرلیغ پسران او به یاسا رسانیدند ملکی بر تاج الدین شاه قرار گرفت’. (تاریخ گزیده ص 554)
لغت نامه دهخدا